سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقام عشق

 

نماز فارسی! Persian prayer!

به دو زبان فارسی و انگلیسی

دکتر محمد جواد شریعت Mohammad Javad doctor Shari'ah

سال یکهزار و سیصد و سی و دو شمسی بود. Year one thousand and three hundred and thirty-two solar calendar was. من و عده‏ای از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل ‏نظر و بحث و مشاجره به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی وجود دارد که ما نماز را به عربی بخوانیم؟ My young and vibrant number or the time after the exchange of comments and disputes the conclusion we reached is that why we read the prayer in Arabic? چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ Why Persian Nkhvanym prayer? و عاقبت تصمیم گرفتیم که نماز را به فارسی بخوانیم و همین‏کار را هم کردیم. Eventually decided to Persian prayer and read the same work we are together.

 

والدین ما، کم‏کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند. Our parents, little by little knowledge of this subject and were thought to remedy fell. آنها هم پس از تبادل‏ نظر با یکدیگر تصمیم گرفتند که اول خود  با نصیحت کردن ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود راه دیگری برگزینند. After they exchange comments with each decided that the first exhort us with this work are open and effective, if not choose another way. چون پند دادن آنها مؤثر نیفتاد ما را نزد یکی از روحانیون آن زمان بردند. Effective because they did advise us before the time was one of the clergy. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می‏خوانیم به طرز اهانت‏ آمیزی، ما را کافر و نجس خواند و این عمل او ما را در کارمان راسخ‏تر ساخت. When we understand the clergy Persian call to prayer is how Degrading, our pagan Njs and he called the act and our firm more jobs in construction.

 

عاقبت پدر یکی از ما پیشنهاد داد که ما را محضر آیت‏ الله حاج ‏آقا رحیم ارباب ببرند. Eventually the father suggested that one of us our neighborly Ayatollah Haj Agha Rahim Arbab take. این فکر مورد تأیید قرار گرفت. The thought were confirmed. روزی آنها نزد ایشان می‏روند و موضوع را درمیان می‏گذارند. They come for the day and are subject to pass among you. ایشان دستور می‏دهد که در وقت معینی ما را خدمت ایشان راهنمائی کنند. He ordered that the time for certain راهنمائی to our service.

 

حکیم فرزانه، فقیه بزرگوار و معلم اخلاق، حضرت آیت ‏الله العظمی حاج‏ آقا رحیم ارباب از علمای بزرگ اصفهان و استادی مسلم در تمام علوم اسلامی متداول از جمله حکمت، ادبیات، تفسیر، کلام، هیئت، ریاضی، فقه و اصول بود. F. Hakim, Faghih honorable and moral teacher, Grand Ayatollah Haj Agha Rahim Arbab Isfahan large Shiite Muslim and professor of Islamic sciences in all, including the common wisdom, literature, interpretation, word, board, mathematics, and principles of jurisprudence. آن بزرگوار علاوه بر دانش سرشار، فردی عارف، پرکار، مؤدب، متواضع و در مجموع الگو و نمونه‏ای از یک انسان کامل بوده. In addition to rich knowledge of the noble, wise person, efficiency, polite, humble and a total sample template and a man full of. همواره رفتار و برخوردهای ایشان با مردم زبانزد خاص و عام است. برخوردهای and he always treated people with special and general Idiom is.

 

روز موعود ما را که تقریباً پانزده نفر بودیم، محضر مبارک ایشان بردند. The day we promised that we almost fifteen, he was a notary Mubarak. در همان لحظه اول چهره نورانی و لبان خندان ایشان ما را مجذوب خود ساخت و آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که اکنون با شخصیتی استثنایی مواجه هستیم. At the same moment the first smiling face luminous and frankincense for our fascination with its construction and its Bzrgmrd than the others and found Danstym now faced with exceptional Personality. ایشان در آغاز دستور پذیرایی از ما را صادر فرمود، سپس رو به والدین ما کرد و فرمود: شما که نماز را به فارسی نمی‏خوانید فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. He started in order to open our issue he said, then to parents and to us he said: Persian prayer that you do not currently read later, and we take leave with the children only. وقتی آنها رفتند حضرت آیت‏ الله ارباب رو به ما کرد و فرمود: بهتر است شما یکی‏یکی خودتان را به من معرفی کنید و هر کدام بگوئید که در چه سطح تحصیلی هستید و در چه رشته‏ای درس می‏خوانید. When they went to Lord of the Ayatollah, and he said to us: It is better to you one by one to introduce yourself to me and say that each academic level and on what field you can read or study. پس از آن که امر ایشان را اطاعت کردیم، به تناسب رشته و کلاس هر کدام از ما، پرسشهای علمی طرح کرده و از درسهایی از قبیل جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسیدیم که پاسخ اغلب آنها از عهده درسهای نیم‏ بندی که ما خوانده بودیم خارج بود؛ اما هر یک از ما که از عهده پاسخ پرسشهای ایشان برنمی‏آمد، با اظهار لطف ایشان مواجه می‏شد که با لحن پدرانه‏ای پاسخ درست آن پرسشها را می‏فرمود. After that the matter we are to obey them, the proportion of each class and range of our scientific questions and plan the lessons, such as algebra and trigonometry and physics and chemistry and natural science issues that answer most of them asked for lessons from a half classification that we read we were out, but each of us the answer for the question he was not include, for expressing his face was kind of the tone of paternal or the correct answer is the question he said.

 

اکنون می‏فهمیم که ایشان با طرح این سئوالات قصد داشت ما را خلع سلاح کند و به ما بفهماند که آن دروس جدیدی که شما می‏خوانید، من بهترش را می‏دانم ولی به آنها مغرور نشده‏ام. Now that he Fhmym questions with this plan was our intention to disarm us Bfhmand that the new courses that you read, I know the Bhtrsh but they have not snobbish. پس از اینکه همه ما را خلع سلاح کرد به موضوع اصلی پرداخت و فرمود: والدین شما نگران شده‏اند که شما نمازتان را به فارسی می‏خوانید آنها نمی‏دانند که من کسانی را می‏شناسم که نعوذبالله، اصلاً نماز نمی‏خوانند. After all our main subject of disarmament to pay and he said: Your parents are worried that you can read English Nmaztan to them that I do not know that those who are Shnasm Nvzballh, do not prayer at all . شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت. Youth clear that you believe you are both from religion and from Hammett. من در جوانی می‏خواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم اما مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم به این خواسته جامه عمل بپوشم، اکنون شما به خواسته دوران جوانی من لباس عمل پوشانیده‏ اید، آفرین به همت شما! In my youth I wanted to like your prayer read English, but problems that could not went to this practice Bpvshm garment asked, now you asked youth to practice my clothes have hidden, Hemmat Afarin to you! اما من در آن روزگار به اولین مشکلی که برخوردم ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن مشکل را حل کرده‏اید. But my first problem in the time that the correct translation of sura hamd Brkhvrdm that it must resolve the problem you have. اکنون یک نفر از شما که از دیگران بیشر مسلط است به من جواب دهد که بسم ‏الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه کرده است؟ Now the one person you Byshr dominate others is my answer to the name of God the Merciful How is translation? یکی از ما به عادت محصلین دستش را بالا گرفت و داوطلب پاسخ شد. We used one of the students and volunteers took up hand in response. ایشان، با لبخند فرمود: خوب شد که طرف مباحثه ما یک نفر است، زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند برنمی‏آمدم. He, he said with a smile: Well that was the discussion we are one person, because I came not include strong for fifteen young. بعد رو به آن جوان کرد و فرمود: بفرمائید که بسم‏ الله را چگونه ترجمه کرده‏اید؟ Next to it was young and he said: go ahead Basmalah How to translate that have? آن جوان گفت: بسم‏ الله الرحمن الرحیم را طبق عادت جاری ترجمه کرده‏ایم: به نام خداوند بخشنده مهربان. Young said it: the name of God the Merciful we have translated according to routine: the name of Allah generous kind.

 

حضرت ارباب با لبخندی فرمود: گمان نکنم که ترجمه درست بسم‏ الله این باشد. Holy Lord said with smile: I am think that the translation is the correct name of Allah. در مورد «بسم» ترجمه «به ‏نام» عیبی ندارد. In «Mehr» translated «name» is no integrity. اما «الله» قابل ترجمه نیست زیرا اسم عَلَم (=خاص) است برای خدا و اسم عَلَم را نمی‏توان ترجمه کرد. But «God» is not translatable, because the name of Science (= particular) is the name of God and science can not be translated to. مثلاً اگر اسم کسی «حسن» باشد نمی‏توان به او گفت «زیبا». For example, if you name someone «H.» he said, can not be «beautiful». درست است که ترجمه «حسن» زیباست اما اگر به آقای حسن بگوئیم آقای زیبا، حتماً خوشش نمی‏آید. It is true that the translation «H.» beautiful but if you say Mr. Mr.Hasan beautiful, certainly not liked comes. کلمه الله اسم خاص است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می‏کنند، همان‏گونه که یهود خدای متعال را «یهوه» و زردشتیان «اهورامزدا» می‏گویند. Allah is the word noun Muslims Sports God refers to God Almighty As the Jews «Jehovah» and Zrdshtyan «Ahura Mazda» say. بنابراین نمی‏توان «الله» را ترجمه کرد بلکه باید همان لفظ جلاله را به کار برد. Therefore can not «God», but must translate to the same term to work Jlalh range.

 

«رحمان» را چگونه ترجمه کرده‏ اید؟ «Rahman» How to translate to you? رفیق ما پاسخ داد: رحمان را بخشنده معنا کرده‏ایم. Rule we answered: we have the beneficent the merciful sense. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست ولی کامل هم نیست زیرا رحمان یکی از صفات خداست که شمول رحمت و بخشندگی او را می‏رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست. Holy Lord said: This translation is not bad but it is not complete because one of the characteristics of the beneficent God of mercy and grace that inclusion kills him and the inclusion of the word is not generous. یعنی در حقیقت رحمان یعنی خدایی که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم می‏کند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار می‏دهد؛ از جمله آن که نعمت رزق و سلامت جسم و امثال آن عطا می‏فرماید. Ie the fact that the beneficent God of this world, ie both the believer and the unbeliever to the womb and all the marijuana in his loving grace will; including the aliment that favor health and body, and the like can grant hath. در هر حال ترجمه بخشنده برای رحمان در حد کمال ترجمه نیست. However generous translation for beneficent crown is not translated.

 

«رحیم» را چطور ترجمه کرده‏ اید؟ «Rahim» How to have translated? رفیق ما جواب داد رحیم را به «مهربان» ترجمه کرده ‏ایم. A rule was merciful to us «kind» translation we have. حضرت آیت‏ الله ارباب فرمود: اگر مقصودتان از رحیم من بودم (چون نام مبارک ایشان رحیم بود) بدم نمی‏آمد که اسم مرا به «مهربان» برگردانید؛ اما چون رحیم کلمه‏ای قرآنی و نام پروردگار است نباید آن را غلط معنا کنیم. Ayatollah Lord said: If I was Mqsvdtan from Rahim (name Happy because he was merciful) was not that blow my name «kind» return but because Rahim Quranic word and name of the lord is not it wrong meaning we. باز هم اگر آن را به «بخشاینده» ترجمه کرده بودید، راهی به دهی می‏برد، زیرا رحیم یعنی خدایی که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می‏کند و صفت «بخشایندگی» تا حدودی این معنا را می‏رساند. If it still «clement» translation did, way to take Mehr, ie merciful God, because the world will pardon the sins of believers and attribute «liberality» somewhat mean to be kills.

 

بنابر آنچه گفته شد معلوم شد که آنچه در ترجمه «بسم ‏الله» آورده‏اید بد نیست ولی کامل نیست و از جهتی نیز در آن اشتباهاتی هست و من هم در دوران جوانی که چنین قصدی داشتم به همین مشکلات برخورد کردم و از خواندن نماز به فارسی منصرف شدم؛ تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود اگر به بقیه آیات بپردازیم، موضوع خیلی مشکلتر از این خواهد شد. So what was said what was clear in translation «Basmalah» brought to you is not bad but is not complete, and the direction of the mistakes and is the youth that I had such intention to the problems I encounter and read the prayer I quit Persian; new first verse of this Chapter only if the rest of Praise Bprdazym, this topic will be very difficult. اما من عقیده دارم شما اگر باز هم به این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن به فارسی بر ندارید، زیرا خواندنش بهتر از نخواندن نماز به‏ طور کلی است! But I believe if you still have this urge to have, from the Persian to not pray, because prayer read better Nkhvandn general is

 

در اینجا، همگی شرمنده و منفعل و شکست‏ خورده به حال عجز و التماس از ایشان عذرخواهی ‏کردیم و قول ‏دادیم که دیگر نمازمان را به فارسی نخوانیم و نمازهای گذشته را نیز اعاده کنیم، اما ایشان ‏فرمود: من نگفتم نماز به عربی بخوانید، هرطور دلتان می‏خواهد بخوانید، من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم. Here, all ashamed and embarrassed and failed to present incapacity and supplication, we apologize for the quote that we gave to the Persian Nmazman Nkhvanym Prayers and we restore the past, but he said: I did prayer Arabic read Hrtvr Dltan can be read, I only problem I described the job for you.

 

ولی ما همه عاجزانه از پیشگاه ایشان طلب بخشایش ‏کردیم و از کار خود اظهار پشیمانی ‏نمودیم. But we all Ajzanh the demand for Bakhshayesh before work, we regret to say Nmvdym. حضرت آیت‏ الله ارباب با تعارف میوه و شیرینی مجلس را به پایان برد و ما همگی دست مبارک ایشان را بوسیدیم و در حالیکه ایشان تا دم در ما را بدرقه می‏کرد از ایشان خداحافظی کردیم و در دل به عظمت شخصیت ایشان آفرین ‏گفتیم و خوشحال بودیم که چنین افتخاری نصیب ما شد که با شخصیتی اینگونه ملاقات کنیم. Ayatollah Arbab offer fruit and pastries with parliament, and we finished all of them Bvsydym Mubarak and to moment while he is in our convoy, we said goodbye for the heart of the character of greatness for Afarin We said and were happy that this honor was fate that we meet these we Personality. نمازها را اعاده کردیم و دست از کار جاهلانه خود برداشتیم. Prayer, we restore the work to Jahlanh Brdashtym. بنده از آن پس گاه گاهی به حضور آن جناب می‏رسیدم و از خرمن علم و فضیلت ایشان خوشه ‏برمی‏چیدم. Servant then sometimes, sometimes the presence of His Excellency is reached and the harvest come cluster for science and scholarship arrangement.

 

وقتی در دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول بودم گاهی حامل نامه‏ها و پیغامهای استاد فقید مرحوم بدیع‏ الزمان فروزانفر برای ایشان می‏شدم و پاسخهای کتبی و شفاهی حضرت آیت ‏الله را برای آن استاد فقید می‏بردم و این خود افتخاری برای بنده بود. When the period of Persian Literature Ph.D studies in Tehran University was engaged in carrying letters and messages sometimes late late Professor Badi'ozaman Foruzanfar I can for them and written and oral responses Ayatollah for that is I took late Professor and the servant was proud of this. گاهی نیز ورقه‏های استفتائی که به محضر آن حضرت رسیده بود و روی هم انباشته می‏شد، آن جناب دستور می‏داد که آنها را بخوانم و پاسخش طبق نظر آن حضرت بنویسم و پس از خواندن پاسخ اگر اشتباهی نداشت آن را مهر می‏کردند که در این مرحله با بزرگواریهای زیاد از سوی ایشان مواجه شدم که اکنون مجال بیان آنها نیست. Sometimes a sheet Speeches Find the registry office and on the Imam has to be stored together, it is that His Excellency ordered them to read and write Paskhsh according to the Imam, and after reading the response if you did wrong is October in this stage with the hand, he faced much Bzrgvaryhay I expression is not that opportunity now. خدایش بیامرزد و او را غریق دریای رحمت خویش گرداند. Byamrzd him their God and his mercy Ghryq Sea returns.


نظر

 

نماز فارسی!

دکتر محمد جواد شریعت

 

سال یک‌هزار و سیصد و سی و دو شمسی بود. من و عده‏‌ای از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل ‏نظر و بحث و مشاجره به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی وجود دارد که ما نماز را به عربی بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ و عاقبت تصمیم گرفتیم که نماز را به فارسی بخوانیم و همین‏کار را هم کردیم.

والدین ما، کم‏کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند. آنها هم پس از تبادل‏ نظر با یکدیگر تصمیم گرفتند که اول خود  با نصیحت کردن ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود راه دیگری برگزینند. چون پند دادن آنها مؤثر نیفتاد ما را نزد یکی از روحانیون آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می‏خوانیم به طرز اهانت‏ آمیزی، ما را کافر و نجس خواند و این عمل او ما را در کارمان راسخ‏تر ساخت.

عاقبت پدر یکی از ما پیشنهاد داد که ما را محضر آیت‏ الله حاج ‏آقا رحیم ارباب ببرند. این فکر مورد تأیید قرار گرفت. روزی آنها نزد ایشان می‏روند و موضوع را درمیان می‏گذارند. ایشان دستور می‏دهد که در وقت معینی ما را خدمت ایشان راهنمائی کنند.

حکیم فرزانه، فقیه بزرگوار و معلم اخلاق، حضرت آیت ‏الله العظمی حاج‏ آقا رحیم ارباب از علمای بزرگ اصفهان و استادی مسلم در تمام علوم اسلامی متداول از جمله حکمت، ادبیات، تفسیر، کلام، هیئت، ریاضی، فقه و اصول بود. آن بزرگوار علاوه بر دانش سرشار، فردی عارف، پرکار، مؤدب، متواضع و در مجموع الگو و نمونه‏ای از یک انسان کامل بوده. همواره رفتار و برخوردهای ایشان با مردم زبانزد خاص و عام است.

روز موعود ما را که تقریباً پانزده نفر بودیم، محضر مبارک ایشان بردند. در همان لحظه اول چهره نورانی و لبان خندان ایشان ما را مجذوب خود ساخت و آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که اکنون با شخصیتی استثنایی مواجه هستیم. ایشان در آغاز دستور پذیرایی از ما را صادر فرمود، سپس رو به والدین ما کرد و فرمود: شما که نماز را به فارسی نمی‏خوانید فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آنها رفتند حضرت آیت‏ الله ارباب رو به ما کرد و فرمود: بهتر است شما یکی‏یکی خودتان را به من معرفی کنید و هر کدام بگوئید که در چه سطح تحصیلی هستید و در چه رشته‏‌ای درس می‏خوانید. پس از آن که امر ایشان را اطاعت کردیم، به تناسب رشته و کلاس هر کدام از ما، پرسش‌های علمی طرح کرده و از درس‌هایی از قبیل جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسیدیم که پاسخ اغلب آنها از عهده درس‌های نیم‏ بندی که ما خوانده بودیم خارج بود؛ اما هر یک از ما که از عهده پاسخ پرسش‌های ایشان برنمی‏آمد، با اظهار لطف ایشان مواجه می‏شد که با لحن پدرانه‏‌ای پاسخ درست آن پرسش‌ها را می‏فرمود.

اکنون می‏فهمیم که ایشان با طرح این سئوالات قصد داشت ما را خلع سلاح کند و به ما بفهماند که آن دروس جدیدی که شما می‏خوانید، من بهترش را می‏دانم ولی به آنها مغرور نشده‏ام. پس از اینکه همه ما را خلع سلاح کرد به موضوع اصلی پرداخت و فرمود: والدین شما نگران شده‏اند که شما نمازتان را به فارسی می‏خوانید آنها نمی‏دانند که من کسانی را می‏شناسم که نعوذبالله، اصلاً نماز نمی‏خوانند. شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانی می‏خواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم اما مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم به این خواسته جامه عمل بپوشم، اکنون شما به خواسته دوران جوانی من لباس عمل پوشانیده‏ اید، آفرین به همت شما! اما من در آن روزگار به اولین مشکلی که برخوردم ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن مشکل را حل کرده‏اید. اکنون یک نفر از شما که از دیگران بیشر مسلط است به من جواب دهد که بسم ‏الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه کرده است؟ یکی از ما به عادت محصلین دستش را بالا گرفت و داوطلب پاسخ شد. ایشان، با لبخند فرمود: خوب شد که طرف مباحثه ما یک نفر است، زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند برنمی‏آمدم. بعد رو به آن جوان کرد و فرمود: بفرمائید که بسم‏ الله را چگونه ترجمه کرده‏اید؟ آن جوان گفت: بسم‏ الله الرحمن الرحیم را طبق عادت جاری ترجمه کرده‏ایم: به نام خداوند بخشنده مهربان.

حضرت ارباب با لبخندی فرمود: گمان نکنم که ترجمه درست بسم‏ الله این باشد. در مورد «بسم» ترجمه «به ‏نام» عیبی ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نیست زیرا اسم عَلَم (=خاص) است برای خدا و اسم عَلَم را نمی‏توان ترجمه کرد. مثلاً اگر اسم کسی «حسن» باشد نمی‏توان به او گفت «زیبا». درست است که ترجمه «حسن» زیباست اما اگر به آقای حسن بگوئیم آقای زیبا، حتماً خوشش نمی‏آید. کلمه الله اسم خاص است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می‏کنند، همان‏گونه که یهود خدای متعال را «یهوه» و زردشتیان «اهورامزدا» می‏گویند. بنابراین نمی‏توان «الله» را ترجمه کرد بلکه باید همان لفظ جلاله را به کار برد.

«رحمان» را چگونه ترجمه کرده‏ اید؟ رفیق ما پاسخ داد: رحمان را بخشنده معنا کرده‏ایم. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست ولی کامل هم نیست زیرا رحمان یکی از صفات خداست که شمول رحمت و بخشندگی او را می‏رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست. یعنی در حقیقت رحمان یعنی خدایی که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم می‏کند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار می‏دهد؛ از جمله آن که نعمت رزق و سلامت جسم و امثال آن عطا می‏فرماید. در هر حال ترجمه بخشنده برای رحمان در حد کمال ترجمه نیست.

«رحیم» را چطور ترجمه کرده‏ اید؟ رفیق ما جواب داد رحیم را به «مهربان» ترجمه کرده ‏ایم. حضرت آیت‏ الله ارباب فرمود: اگر مقصودتان از رحیم من بودم (چون نام مبارک ایشان رحیم بود) بدم نمی‏آمد که اسم مرا به «مهربان» برگردانید؛ اما چون رحیم کلمه‏‌ای قرآنی و نام پروردگار است نباید آن را غلط معنا کنیم. باز هم اگر آن را به «بخشاینده» ترجمه کرده بودید، راهی به دهی می‏برد، زیرا رحیم یعنی خدایی که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می‏کند و صفت «بخشایندگی» تا حدودی این معنا را می‏رساند.

بنابر آنچه گفته شد معلوم شد که آنچه در ترجمه «بسم ‏الله» آورده‏اید بد نیست ولی کامل نیست و از جهتی نیز در آن اشتباهاتی هست و من هم در دوران جوانی که چنین قصدی داشتم به همین مشکلات برخورد کردم و از خواندن نماز به فارسی منصرف شدم؛ تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود اگر به بقیه آیات بپردازیم، موضوع خیلی مشکل‌تر از این خواهد شد. اما من عقیده دارم شما اگر باز هم به این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن به فارسی بر ندارید، زیرا خواندنش بهتر از نخواندن نماز به‏ طور کلی است!

در اینجا، همگی شرمنده و منفعل و شکست‏ خورده به حال عجز و التماس از ایشان عذرخواهی ‏کردیم و قول ‏دادیم که دیگر نمازمان را به فارسی نخوانیم و نمازهای گذشته را نیز اعاده کنیم، اما ایشان ‏فرمود: من نگفتم نماز به عربی بخوانید، هرطور دلتان می‏خواهد بخوانید، من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم.

ولی ما همه عاجزانه از پیشگاه ایشان طلب بخشایش ‏کردیم و از کار خود اظهار پشیمانی ‏نمودیم. حضرت آیت‏ الله ارباب با تعارف میوه و شیرینی مجلس را به پایان برد و ما همگی دست مبارک ایشان را بوسیدیم و در حالیکه ایشان تا دم در ما را بدرقه می‏کرد از ایشان خداحافظی کردیم و در دل به عظمت شخصیت ایشان آفرین ‏گفتیم و خوشحال بودیم که چنین افتخاری نصیب ما شد که با شخصیتی اینگونه ملاقات کنیم. نمازها را اعاده کردیم و دست از کار جاهلانه خود برداشتیم. بنده از آن پس گاه گاهی به حضور آن جناب می‏رسیدم و از خرمن علم و فضیلت ایشان خوشه ‏برمی‏چیدم.

وقتی در دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول بودم گاهی حامل نامه‏‌ها و پیغام‌های استاد فقید مرحوم بدیع‏ الزمان فروزانفر برای ایشان می‏شدم و پاسخ‌های کتبی و شفاهی حضرت آیت ‏الله را برای آن استاد فقید می‏بردم و این خود افتخاری برای بنده بود. گاهی نیز ورقه‏‌های استفتائی که به محضر آن حضرت رسیده بود و روی هم انباشته می‏شد، آن جناب دستور می‏داد که آنها را بخوانم و پاسخش طبق نظر آن حضرت بنویسم و پس از خواندن پاسخ اگر اشتباهی نداشت آن را مهر می‏کردند که در این مرحله با بزرگواری‌های زیاد از سوی ایشان مواجه شدم که اکنون مجال بیان آنها نیست. خدایش بیامرزد و او را غریق دریای رحمت خویش گرداند.

 


نظر

مژده                مژده

پادکَست مقام عشق راه اندازی شد

علاقمندان می‌توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر و بازدید از این کست به آدرس ذیل:

http://maaref.cast.ir

مراجعه فرمایند.

توضیح اینکه: پادکست روشی برای انتشار محتوای الکترونیکی به وسیله صدا می‌باشد که کاربران از طریق آن می‌توانند ساخته‌های صوتی و کلامی خود را به شنوندگان آثارشان ارائه ‌دهند. در کل پادکست نوعی وبلاگ صوتی است.